بومیسم | شبکه اجتماعی تخصصی گردشگری
جستجو
روستای کاظم خوجه

توضیحات

روستاي كاظم خوجه در حدود ۱۵ كيلو متري شمال شرقي شهرستان كلاله قرار گرفته است اين روستا از نظر تقسيمات كشوري جزء دهستان آقسو بخش مركزي شهرستان كلاله مي باشد . جايگاه استقرارو وضع طبيعي روستا كوهستاني مي باشد و داراي آب و هواي نيمه مرطوب مي باشد گویش محلی مردم روستا سیستانی می باشد مهمرین شاخصه مردم این روستا ولایت مداری و اردات خالصانه به اهل بیت می باشد.گزارش سفر به کاظم خوجه
مخصوصا تپه هاي بلند وسرسبز.گندم زارهايي كه زير پرتو خورشيد رنگ دل پذيري داشتند. درّه هاي عميق وبا شكوه كنار جاده وچشمه سارهاي روان و….
چندكيلومتري از شهرستان كلاله كه گذشتيم در مكاني سرسبز دور هم نشستيم وناشتا ميل نموديم.درهنگام صرف ناشتا، عيدي اونق اشعار زيباي مسكين قليچ را كه مربوط به جنگ گوگ تپه بود، با حس به خصوصي قرائت مي نمود.واقعا به دل مي نشست.بايد بوديد ومي ديد.بعد از نيم ساعت استراحت به راه افتاديم. زيبايي مناظر غير قابل توصيف بود .فيلمبردار كوچك ترين فرصتي پيدا مي كرد فيلم مي گرفت.چهار طرف واقعا زیبابود. خصوصايك مسئله خيالم را راحت كرده بود چون منطقه ي خودمان از لحاظ كشاورزي تعريف چنداني نداشت، با ديدن محصولات آنجا خوشحالي سراپاي وجودم را فرا گرفت. هر چه به مقصد نزديك تر مي شديم، هيجانمان بيشتر مي شد. نا گهان جمعيّتي را در بالاي تپه اي مشاهده نموديم .مراسم شروع شده بود وما بعد از چند دقيقه اي رسيديم.رفتيم جلو تر . در صف اول چند نفر از دوستان گنبدي را ديديم. در كنار آنها نشستيم .قبل از اين كه مراسم توجه مرا به خود جلب كند عكسي كه در جلوي تريبون زده شده بود توجه مرا جلب كرد.عكس پيرمردي روحاني رنج ديده با لباس وعمامه ي آراسته ،چهره اي مظلوم وپيامبر گونه داشت كه احساسم را شديدا برانگيخت.
شاعران زيادي فراخوانده مي شدند.ازانجمن شعر وادب شهرما، ستار سوقي ،عيدي اونق نازمحمد پقه دعوت شدند.بعد از قرائت اشعار توسط شاعران، فرماندار شهرستان كلاله سخناني ايراد نمودند كه هيچ مناسبتي به حال مجلس نداشت. نشستن در زير آفتاب سوزان با سخنان غير مرتبط، سخت وخسته كننده بود. چند لحظه اي هم به سخنان دكتر عظيم گل – نماينده مجلس – گوش داديم ،سپس با آقاي نيازي به سوي نيازهاي خود شديم.بعد از صرف نهار قرار شد به راه بيفتيم .در راه به هدف اصلي كه زيارت مرقد مسكين قليچ بود، آمديم.
مقبره ي عارف دربالاي كوه قرار داشت كه مشرف به روستاي كاظم خوجه بود ولي روستا تا بالا بالا هاخزيده بود.بيش از نيمي از اهالي روستا برادارن سيستاني بودند رسيديم به جايي كه ستاره درخشان ادبيات تركمن به زير خاك افتاده بود ومسكينانه به ما مي نگريست . همين كه چشمم به مقبره اش افتاد،مو در بدنم سيخ سيخ شد .گريه ام گرفت .راستش اگر دوستان نبودند قطعا به خاك مي افتادم وباهاش درد دل مي كردم. كلبه اي حدودا در دو متري او ساخته بودند ودر آن زندگي مي كردند. وكلبه اي ديگر كه الاغي در كنارش خريت مي كرد. دعايي براي شادي روح آن مرحوم توسط آخوند ايزدي قرائت شد. با زحمت تمام ازش جدا شديم. در هنگام وداع تصويري از آن عارف بزرگ در ذهنم مجسم شده بود. روي مزارش زانوي غم بغل كرده بود ومسكينانه به گريه افتاده بود .با يك دست اشك هايش را پاك مي كرد ودست ديگر را به نشانه خدا حافظي تكان مي داد. دلم كباب شد. مطمئنم روزي فرا خواهد رسيد كه الاغ ها پا به دره خواهند كشيد وستاره ما در بلنداي افتخار سوسو خواهد زد وبر خلاف سخنش خودش:
غريب ليق دا سوزيم هيچ كيمه يوغماز غارداش ناظار ايلاب دوست مانگا با غماز
يعني :درايام فقر حرفم مورد اعتناي كسي نيست ودوست وبرادر از من گريزانند.
باعث افتخار حد اقل ما قوم تركمن ها خواهد شد.
سوار ميني بوس شديم. حسّم نسبت به اوبيشتر شد . او متاسفانه آنقدر مسكين بود كه حتي در روز مرگش آنطور كه نبيره هايش مي گويند،فقط سه نفر اورا به خاكسپاري برده بودند .بي خودي نبود كه لقب خود را مسكين قليچ نهاده بود .چهره مظلومش را هرگز فراموش نمي كنم.اميدوارم در سال هاي آتي مراسم با شكوه تري جهت تجليل وگراميداشت آن مرحوم برگزار شود تا خدمات ارزنده ي ايشان به ادبيّات تركمن از ياد وخاطره ها محو نشود. در هنگام بازگشت مناظر ،ديگر غمگينانه به نظر مي رسيد. به شهرستان كلاله كه رسيديم در منزل آقاي عطا برزين لحظه اي جا خوش كرديم وچاي خوش طعم را نوش جان كرديم.
چون در جمع دوستان مخصوصا شعرا بوديم سفر خسته كننده نبود به شهرمان كه رسيديم از جمع دوستان تا ديدار بعدي خداحافظي كرديم.اميدوارم با همين جمع صميمي سفري ديگر به نقاطي ديگر داشته باشيم. انشا الله

گالری / عکس

بررسی موارد - 0

نظری برای این پست ثبت نشده است

ارسال بررسی

برای ارسال نظر خود ابتدا وارد شوید یا ثبت نام کنید.

ارسال شده توسط :

روستا شناسی
روستا شناسی 2461 جاذبه ی ثبت شده

برچسب ها

جاذبه های مشابه :